عروسی
سلام چطورید خوبید واه واه واه خسته شدم که اینقدر معلم ها سر کلاس سخت میگیرند یه نمونه حرف نزن. پاها داخل میز . جامدادی ها وسط میز. سر امتحان کیف بذارید.حالا اینها را ول کنیم میرسیم به روز همین 4 شنبه البته ما 22 بهمن عروسی ندا دختر خاله ی مامانم بودخیلی خوش گذشت . این 4شنبه هم عروسی دختر داییم بود این هم بد نبود کلی زدیم و رقصیدیم من از ساعت 6که به مدرسه رفتم تا ساعت 1/10 دقیقه بعد هم از انجا به کلاس فوتسال رفتم تا ساعت4 با یکی از دوستای صمیمی ام دعوا کردم و وقتی به خونه رسیدم اصلا حال عروسی را نداااشتم خیلی عصبی بودم ولی تا رسیدم خونه زنگ زدم به مریم و باهاش دوست ...
نویسنده :
ღمهدیه جوووونیღ
18:08